بیع خیار رویتبیع خیار رؤیت به خرید و فروش چیزی با بیان وصف و جنس آن بدون مشاهده گفته می شود. ۱ - بیع با مشاهدهاز جمله شروط بیع است «معیّن کردن مقدار آنچه که با پیمانه یا وزن یا شمردن،اندازهگیری میشود با یکی از آنها، در مورد هر دو عوض ( مبیع و ثمن)، پس نه مشاهده کافی است و نهاندازهگیری آن به غیر آنچه که با آناندازهگیری میشود.» [۱]
موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۵۴۸، کتاب البیع، القول فی شروط العوضین، الثانی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.
و «جایز است که به خبر دادن بایع در مقدار مبیع، اعتماد شود؛ پس آن را بنابر آنچه او خبر داده است میخرد و اگر معلوم شود که کم است مشتری اختیار فسخ دارد، که اگر فسخ نماید باید تمام ثمن را برگرداند، و اگر آن را امضاء نماید، به مقدار نقص، از ثمن کاسته میشود.» [۲]
موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۵۴۸، کتاب البیع، القول فی شروط العوضین، مسالة۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.
البته «در آن چیزی که فروش آن به طور «بار» متعارف است، مشاهده کفایت میکند، مانند کاه و علف و یونجه و مانند بعضی از انواع هیزم. البته اگر در بعضی از شهرها فروش همه نوع هیزم به طور بار متعارف باشد مشاهده (در همه نوع) کفایت میکند. و مانند آن است بسیاری از مایعات و داروهایی که در ظرفها و شیشهها میباشند و بیع آنها اینچنین متعارف است، بیع آنها مادامیکه در آن ظروف و شیشهها قرار دارند مانعی ندارد و مشاهده در بیع آنها کفایت میکند. بلکه ظاهر آن است که گوسفندی که ذبح شده قبل از آنکه پوست آن کنده شود، مشاهده در آن کفایت میکند و بعد از کندن پوست، احتیاج به وزن کردن دارد. و خلاصه گاهی وضع یک چیز به اختلاف حالات و محلها مختلف میشود؛ پس چیزی در محلی و در حالی وزن شدنی است و در محل دیگر و حال دیگر چنین نیست. و همچنین است حال در چیز شمردنی [۳]
موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۵۴۸، کتاب البیع، القول فی شروط العوضین، مسالة۲، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.
۲ - خیار رؤیتخیار رؤیت در موردی است که چیزی را که ندیده به توصیف بخرد سپس آن را بر خلاف آنچه که توصیف شده بیابد؛ به این معنی که ناقصتر از آنچه که وصف شده بود باشد. و همچنین در جایی است که آن را بر خلاف آنچه سابقاً دیده بیابد، پس برای او خیار فسخ ثابت است. و در جایی که چیزی را با توصیف شخص دیگری بفروشد سپس آن را بیش از آن تعریف بیابد یا بیش از آنچه که سابقاً آن را دیده بیابد یا ثمن را بر خلاف تعریفی که شده بود یعنی ناقصتر از آن بیابد، که (فروشنده) در این موارد خیار فسخ دارد. [۴]
موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۵۶۱، کتاب البیع، القول فی الخیارات، السادس خیار الرؤیة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.
۳ - مورد خیار رؤیتمورد این خیار، بیع عین مشخصی است که در وقت خریدوفروش، غایب بوده است. و در صحت این معامله، یا دیدن سابق شرط است - درصورتیکه به بقای آن صفات اطمینان باشد، وگرنه مورد اشکال است - و یا تعریف کردن آن بهطوریکه عرفاً جهل را از آن بر طرف کند؛ به اینکه از توصیف او اطمینانی که موجب رفع جهالت است - با ذکر جنس و نوع و صفات آن که با اختلاف آنها، قیمتها و رغبتهای مردم مختلف میشود - حاصل گردد. [۵]
موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۵۶۱، کتاب البیع، القول فی الخیارات، السادس خیار الرؤیة، مسالة۲، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.
۴ - پانویس۵ - منبع• فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام،ج۲، ص۱۷۸. • ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر) ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی |